تنها یی

 مانده ام تنهای تنها

پشت میله ها

قاطی تر از ابرای اسمون

به هم ریخته و داغون

مث یه قاب شکسته به سینه دیوار

حیرون و آویزون

آخه خیلی وقته کمبود چشات

اندوه منو وسعت داده,

اینجا پشت میله ها

توی این همه آدم

تنهایم

خرابم

و خسته و خرد و خمیر

ولی اینو فهمیدم که

دوری و نبودنت

بهونه ای شده برا حرفام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد